سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سه چیز، دوستی به بار می آورد : دینداری، فروتنی و بخشش. [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :10
کل بازدید :29381
تعداد کل یاداشته ها : 452
103/2/30
7:52 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمد رضا میرزائی-اسلام[0]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
بهمن 89[447]

 یک دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم استرالیا شد. در آنجا پسر کوچکشان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.
روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟
پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند، خانم معلّم برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم.

پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ پسر گفت: نه
روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تکرار کرد. پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش کردیم، یاد گرفتیم که چطور اعتماد به نفسمان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به کتابخانه رفتیم و به ما یاد دادند که از کتاب های آنجا چطور استفاده کنیم.

بعد از چندین روز که پسر می رفت و می آمد و تعریف می کرد، پدر کم کم نگران شد چرا که می دید در مدرسه پسرش وقت کمی در هفته صرف ریاضی، فیزیک، علوم، و چیزهایی که از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود. از آنجایی که پدر نگران بود که پسرش در این دروس ضعیف رشد کند به پسرش گفت: پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو ریاضی و فیزیک کار کنم.

بنابراین پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت.
دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند که چرا پسرتان نیامده. گفتند مریض است.
دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یک بهانه ای آوردند. بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشکوک شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت کند.
وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی کرد بهانه بیاورد امّا مدیر زیر بار نمی رفت.
بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف کرد.
گفت که نگران پیشرفت تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می کند که چرا در مدارس استرالیا اینقدر کم درس درست و حسابی می خوانند.
مدیر پس از شنیدن حرف های پدر کمی سکوت کرد و سپس جواب داد: ما هم 50 سال پیش مثل شما فکر می کردیم.

 


  
  

 

آرتور اَش ( Arthur Robert Ashe, Jr) (متولد 10 ژوئیه 1943 درگذشته در 6 فوریه1993)، تنیس‌باز برجسته سیاه‌پوست آمریکایی بود. او در ریچموند ایالت ویرجینیا بدنیا آمد و رشد کرد. او در دوران بازی خود سه بار عنوان مسابقات بزرگ جهانی تنیس، مشهور به گرند اسلم، را برد .

درسی که آرتور اش به دنیا داد:

آرتور اش قهرمان افسانه ای تنیس در سال 1983 تحت عمل جراحی ...

قلب قرار گرفت.

این قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خون‎ آلوده ای که درجریان عمل جراحی دریافت کرد به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد اواز  سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد‎.

یکی از طرفدارانش نوشته بود: چراخدا تورا برای چنین بیماری دردناکی انتخاب کرد؟

آرتور در پاسخش نوشت :  در دنیا  :

50 میلیون کودک بازی تنیس را آغاز می کنند ،

 5میلیون یاد می گیرند که چگونه تنیس بازی کنند ،

500هزارنفر تنیس را در سطح حرفه ای یاد می گیرند ،
 

50هزارنفر پابه مسابقات ‏می گذارند 5هزارنفر سرشناس می شوند ،

50 نفربه مسابقات ویمبلدون راه پیدامی کنند ،

4 نفربه نیمه نهائی می رسند و 2 نفر به فینال .


و آن هنگام که جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم
 

هرگز نگفتم خدایا چرا من؟
 
 

و امروز هم که از این بیماری رنج می کشم هرگز نمی توانم بگویم خدایا چرا من؟


  
  

عجب صبری خدا دارد!

 اگر من جای او بودم

 که می دیدم یکی عریان و لرزان، دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین

 زمین و آسمان را واژگون مستانه می کردم

 

عجب صبری خدا دارد!

 اگر من جای او بودم

 نه طاعت می پذیرفتم

نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده

پاره پاره در کف زاهد نمایان...

 سبحه صد دانه می کردم

 

 عجب صبری خدا دارد!

 اگر من جای او بودم

برای خاطر تنها یکی مجنون صحراگرد بی سامان

 هزاران لیلی نازآفرین را کو به کو، آواره و ویرانه می کردم

 

عجب صبری خدا دارد!

 اگر من جای او بودم

بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان

سراپای وجود بی وفا معشوق را، پروانه می کردم

 

 عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم

به عرش کبریایی، با همه صبر خدایی

 تا که می دیدم عزیز نابجایی، ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد

 گردش این چرخ را وارونه، بی صبرانه می کردم

 

عجب صبری خدا دارد!

 اگر من جای او بودم

 که می دیدم مشوش عارف و عامی

 ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم کش

به جز اندیشه ی عشق و وفا، معدوم هر فکری

 در این دنیای پر افسانه می کردم

 

 عجب صبری خدا دارد!

چرا من جای او باشم

همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و

 تاب تماشای تمام زشت کاری های این مخلوق را دارد

 وگرنه من به جای او چو بودم

یک نفس کی عادلانه سازشی، با جاهل و فرزانه می کردم

 

 عجب صبری خدا دارد!

 عجب صبری خدا دارد!

 استاد معینی کرمانشاهی

 


  
  


به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا.

لبخند جذابتان می‌کند...

همه ما به سمت افرادیکه لبخند می‌زنند کشیده می‌شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می‌کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.

2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می‌دهد...

دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می‌زند.

3. لبخند مسری است...

لبخند زدن برایتان شادی می‌آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می‌کشید.

4. لبخند زدن استرس را از بین می‌برد...

وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می‌شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.

5. لبخند زدن سیستم ایمنی...

 بدن را تقویت می‌کند...

به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا .به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.

6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می‌آورد...

وقتی لبخند می‌زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می‌آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.

7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می‌‌کند...
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می‌توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.

8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می‌دهد...

عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می‌شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.

9. لبخند زدن باعث می‌شود موفق به نظر برسید...

به نظر می‌رسد که افرادیکه لبخند می‌زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می‌کنند.

10. لبخند زدن کمک می‌کند مثبت اندیش باشید...

لبخند بزنید.. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می‌فرستد که "زندگی خوب پیش می‌رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.  

پس....همیشه لبخند بزنید.
 
 
منبع : سلامت سیمرغ


  
  

از: خدا

به : تو

تاریخ : امروز

موضوع : خودت

رفرنس نامه : زندگی

  من خدا هستم امروز می خواهم به تمامی مشکلات تو رسیدگی کنم به کمک تو هم نیازی ندارم پس روز خوبی داشته باشی

  من دوستت دارم و بخاطر داشته باش  وقتی شرایط بنحوی هستند که تو نمی تونی از پس مشکلاتت بربیای اصلا سعی نکن که خودت پی راه حل باشی بلکه اونها را بعهده خداوند بگذار

  زمانش که برسد خودم رسیدگی می کنم تمامی مشکلات حل می شوند اما در زمانی که من تعیین می کنم نه زمانی که تو می خواهی

  وقتی که مشکلت رو پیش من می فرستی دیگه دلیلی برای نگرانی نیست بجای نگرانی روی چیزهایی تمرکز کن که الان توی زندگیت داری شاید تصمیم بگیری که این پیام رو برای یک دوست بفرستی متشکرم با این کار شاید از طریق جدیدی شرایط زندگی اونها رو لمس کنی که تا الان نمی دونستی

 حالا امروز یک روز خوب خواهی داشت .


  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >